اربعین ایرانی ـ اربعین عراقی؛ رقابت دو گفتمان در بستر یک آیین
1. در پدیدهی اربعین، ما با دو خوانش و گفتمان اصلی مواجهایم: «اربعین ایرانی» و «اربعین عراقی». فهم اربعین در گرو فهم و تمایزگذاری میان این دو گفتمان است و فهم هرکدام این دو نیز مستلزم شناخت زمینههای اجتماعی فرهنگی سیاسی حیات تشیع در ادوار مختلف بهویژه دورهی معاصر در عراق و ایران است؛ با توجه به تفاوتهای مهم تشیع عراقی و تشیع ایرانی.
یکی از خاستگاه و آبشخورهای تمایزبخش میان تشیع ایرانی و عراقی، «دیگری»های آنهاست. دیگریِ شیعه بهطور سنتی «اهلسنت» بوده است. اما در دورهی معاصر و بهویژه بعد از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران، بهاقتضای حکومتداری، دیگریهای جدید برای شیعه تعریف شد. دیگریِ تشیع ایرانی در خوانش رسمی جمهوری اسلامی، نه اهلسنت بلکه غرب است.
تفسیر اربعین بهمثابهی یک مانور قدرت در عرصهی جهانی، تأکید و برجستهسازی ابعاد «تمدنی» اربعین، تأکید بر شعارهای سیاسی جهان اسلام و تقابل با غرب و آمریکا و موارد دیگر ازجمله ویژگیهای گفتمان اربعین ایرانی و محصول همین دیگری است. اما در اربعین عراقی، دیگری هنوز همان اهلسنت است و این دغدغههای جهانی و تمدنی و... موضوعیت ندارد.
2. آیین عزاداری شیعه اساساً مبتنی بر تقابل و مرزبندی با قدرتهای حاکم سنی بوده است. در تاریخ حیات آیینهای شیعی، شاهدیم هرجا شیعیان از جانب قدرت مرکزی و حاکمیت آسودهخیال بودهاند، پویایی در جوهر و مضمون آیینها متوقف شده و درعوض تشریفات و تجملات آیینها و «فرم» فربه شده است. صفویه، قاجار و جمهوری اسلامی مصادیق این فربگی اند. تفاوت دیگر میان اربعین ایرانی و اربعین عراقی (و حتا اربعینهای دیگر: لبنانی، بحرینی و...) همین آسودهخیالی، احساس امنیت و عافیت شیعهی ایرانی در دینورزیاش است. اینکه ما در تهران و اصفهان و تبریز دغدغه و بیم هجوم مخالفان را نداریم، اینکه برای برگزاری آیینهای مذهبی و عزاداری، ترس برخورد، ترس مرگ، ترس مقابله مطرح نیست، وجه تشریفات و بهتبع سرگرمیسازی آیینها را برجسته کرده است. در نتیجه عزاداری برای شهروند شیعهی ایرانی (لااقل در مناطق مرکزی کشور) به جزئی از سبک زندگی و فراغت تبدیل شده که روز به روز حرفهایتر و جذابتر و مدرنتر میشود. اما شیعهی کربلا و نجف، شیعهی ضاحیه، شیعهی لکنهو، شیعهی دهلی و... دایماً در معرض هزینهدادن برای آیین است. هنوز مضمون و جوهر حیات دارد و پویاست. این تفاوت در مدلهای حضور در اربعین هم خودش را نشان میدهد. شیعهی عراقی که وقتی مثلاً از بصره راه میافتد حتا مطمئن نیست که زنده به کربلا خواهد رسید، بسیار ساده و بیآلایش و بی زر و زیور به زیارت میآید. وجه حماسی برای او اتفاقاً زنده تر است. چون دشمنش محسوس است. همسایهاش است. بیخ گوشش است. اما برای شیعهی ایرانی، که دیگریاش کیلومترها با او فاصله دارد و اگر تقابلی هم باشد غیرمستقیم است و دیگران بهجای او جنگ نیابتی میکنند، اربعین یک تفریح مذهبی لذتبخش است: یک سفر ماجراجویانهی جذاب با طعم معنویت. برای همین برای حضور در آن، یله و رها نیست. حسابشده و بابرنامه است و خودش را تجهیز میکند: کولهپشتی، سربند، پرچم، لباس مناسب، کرم ضدآفتاب، کفش مناسب، دستورالعملهای مختلف، اپ موبایل و... . حتا برای تغذیه و سلامتیاش برنامه میریزد. آنجا هم که میرود باز مثل یک پدیدهی جذاب و لذتبخش با اربعین مواجهه میکند. مدام در اینستاگرام عکس میگذارد. از جذابیتهای سفر در شبکههای اجتماعی مینویسد: از تنوع خوراکیها و غذاها و دیگر خدمات موکبها و...
3. یک خط تبلیغی در گفتمان اربعین ایرانی، که متاسفانه در رسانههای رسمی و غیررسمی هم به آن دامن زده میشود، مقایسه پیادهروی اربعین با مناسک حج است که اوجش میرسد به تعبیر خطرناک «حج شیعه». بهویژه امسال و در فضای بعد از واقعهی منا، این تقابلسازی پررنگتر شده است. فراموش نکنیم که این تقابل، در دینداری عامه هم زمینهی قبول دارد. چراکه اساساً «آیینهای دینداران» بهجهت آنکه محل بروز خلاقیت و ابتکار است و انعطافپذیر است، بهمراتب جذابتر از «مناسک دینی» است. (تفاوت این دو مقوله را در فصل 2 کتاب رسانه شیعه توضیح دادهام.) همچنانکه عزاداری از نماز جذابیت بیشتر دارد، طبیعی است که اربعین هم جذابتر از مناسک خشک و تکراری و متصلب و صعبالوصول حج باشد. تکیه بر این تقابل، عملاً به مرزهای اقلیت شیعهی امامیه در جهان اسلام دامن میزند و منجر به فرقهشدن شیعه و تشدید خشونتهای مذهبی خواهد شد. امری که جمهوری اسلامی و شیعیان بیش از هر کس از آن ضربه خواهند خورد.**
* مدیر نشر خیمه و رئیس پژوهشکده بنیاد دعبل
** خلاصه بحث ارائه شده در نشست «اربعین: دانسته ها و ندانستههای اجتماعی». 8 آذر 94. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
انتهای پیام/